Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش مبلغ حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید ابوالفضل موسویان، زاده 1334 مشهد است. او پس از سالها حضور در دروس خارج مراجع و اساتید مبرز حوزه علمیه قم، کارشناسی ارشد خود را در رشته فقه و مبانی حقوق و دکتری خود را نیر در همان رشته از حوزه علمیه قم دریافت کرد. اوسالهاست که در دانشگاه مفید تدریس می کند و هم اکنون نیز استادیار دپارتمان الهیات این دانشگاه است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

موسویان از جمله فقه پژوهانی است که دغدغه حقوق انسانها و شهروندان را دارد.

شبکه اجتهاد با آقای موسویان در رابطه‌ با قواعد اختصاصی فقه حقوق شهروندی گفتگو کرده است. به باور او، مهم‌ترین قاعده این باب فقهی نوپدید، اصالۀ عدم ولایت افراد بر یکدیگر است، قاعده‌ای که حتی به پیامبر و امامان(ع) نیز تسری می‌یابد. مشروح گفتگو با این فقه‌پژوه نواندیش، از نگاه شما می‌گذرد.

فقه حقوق شهروندی چیست و چه اموری را در بر می‌گیرد؟

موسویان: اساساً وقتی افراد از زندگی شخصی و خصوصی به یک زندگی اجتماعی منتقل می‌شوند، در این زندگی اجتماعی، دارای حقوقی هستند. از سوی دیگر، به طور طبیعی باید از برخی از آزادی‌هایی که در زندگی فردی دارند صرف‌نظر کنند؛ زیرا در زندگی اجتماعی، حقوق افراد دیگر هم مطرح است؛ یعنی صرفاً حق فردی نیست؛ بلکه باید حق اعمال آزادی‌های فردی، منجر به آسیب و ضرر به دیگران نشود و این یک محدودیتی درست می‌کند؛ منتها باید تلاش کنیم تا این محدودیت را به حداقل برسانیم!

منظور از حقوق شهروندی، این است که دولت‌ها و افراد، رعایت حقوق دیگران را بکنند؛ ولی اگر احیاناً محدودیتی برای ایشان درست شود، باید این محدودیت، به حداقل رسانده شود. آن کسانی که می‌خواهند برای این محدودیت‌ها نظر بدهند نیز به طور طبیعی باید از طرف همین مردم باشند؛ یعنی هر کسی باید نماینده‌ای داشته باشد و یا به‌اصطلاح، در انتخابات، نمایندگانی داشته باشند و این نمایندگان، از طرف مردم تشخیص بدهند که اگر این آزادی وجود داشته باشد ممکن است مزاحم آزادی دیگران بشود و لذا باید محدوده شده یا از اساس، ممنوع شود.

بنابراین، مقتضای حق شهروندی این است که اعمال هر قانونی، توسط خود مردم صورت پذیرد. در گذشته، در جامعه‌ای که به‌صورت قبیله‌ای اداره می‌شده، این محدودیت‎ها توسط رؤسای قبایل و افرادی که در همان محدوده بودند اعمال می‌شده است؛ اما در جوامع کنونی که افراد، از اقوام و مذاهب مختلف، در رعایت و محدودکردن قوانین نظر می‌دهند.

البته اینکه نظر اکثریت مردم در همه‌جا مدنظر قرار گیرد نیز محل بحث است. برخی می‌گویند این آزادی‌ها اگر هم بخواهد محدود شود باید با توافق آن اقلیت باشد؛ یعنی این‌طور نیست که هر جا اکثریت تصمیم گرفت، به همان عمل شود و حق اقلیت نادیده گرفته شود. اینها حقوق شهروندی است.

آیا در میان این قواعد فعلی که در کتب قواعد فقهی ذکر شده است، قواعدی وجود دارد که اختصاصاً در فقه حقوق شهروندی به کار بیاید؟

موسویان: به نظر من، یک قاعده اصلی در این قضایا هست که متأسفانه کمتر به آن پرداخته شده است. این قاعده گرچه در بینِ بزرگان ما از قدیم مطرح بوده است منتها در فقهِ ما، چون بیشتر فقه فردی بوده تا فقه اجتماعی، کمتر مطرح شده است. این قاعده عبارت است از: «لا ولایَةً لأحَدٍ علی أحد»؛ یعنی اصل بر این است که هیچ‌کس بر دیگری ولایتی ندارد!

این قاعده در میان فقهای ما در گذشته مطرح شده است تا این اواخر که مرحوم شیخ در مکاسب، این قاعده را مطرح کردند و دیگران هم همین قاعده را به‌عنوان یک قاعده اصلی پذیرفتند. طبق این قاعده، اصل بر عدم ولایت است، یعنی هیچ‌کس بر دیگری ولایتی ندارد؛ بنابراین اگر بخواهد ولایتی ثابت شود، مثلاً اگر پدر بخواهد ولایتی بر فرزند داشته باشد باید به اثبات برسد. اگر امام معصوم بخواهد بر مردم ولایتی داشته باشد باید به اثبات برسد! یعنی اصل بر این است که همه انسان‌ها با هم برابرند و همه مخلوق خدا هستند و هیچ تفاوتی بین اینها از نظر مخلوق بودن و ارتباطشان با خدا وجود ندارد!

طبق این قاعده، اینکه اگر کسی عالم شد، به‌خاطر علمش ولایتی بر دیگران پیدا می‎کند، نادرست است.

وجود این قاعده موجب شده است که فقها دررابطه‌با اثبات ولایت پیامبر و معصومین، ادله مختلفی را بیان کنند. مثلاً مرحوم آخوند درباره حتی ولایت پیامبر(ص) و معصومین در زندگی مردم، بحث می‏کنند و نتیجه می‌گیرند که چنین ولایتی را نمی‎توانیم اثبات کنیم؛ چون اصل بر عدم ولایت است؛ بنابراین آن ولایتی هم که برای پیامبر(ص) ثابت شده است در امور اجتماعی است نه در امور فردی!

طبق این قاعده، هر جا شک در ثبوت ولایت کردیم نیز اصل بر عدم ولایت است.

برای کشف قواعد اختصاصی فقه و حقوق شهروندی، چه شیوه و چه روشی را پیشنهاد می‎کنید؟

موسویان: عقلای عالم با قرن‌ها تجربه که در مسئله حکومت به دست آوردند به این نتیجه رسیدند که تنها راه این است که مردم خودشان در مسائل دخالت داشته و تصمیم‌گیرنده باشند. حضرت امام هم اگر در خاطرتان باشد در بهشت‌زهرا فرمودند که: مردم باید خودشان تصمیم بگیرند. همچنین خطاب به حکومت محمدرضا پهلوی فرمودند که اگر شما بهترین‌ها هم باشید و مصالح همه مردم را هم کاملاً رعایت کنید؛ اما اگر مردم شما را نخواستند، شما حق ندارید بر مردم حکومت کنید.

بنابراین، یک چیز عقلایی که امروز تقریباً مورد قبول همه جوامع هست این است که مردم باید در سرنوشت خودشان، خودشان تصمیم بگیرند، بنابراین اگر چنانچه مسئولین می‎خواهند کاری انجام بدهند، باید به نمایندگی از مردم و با وکالت از ایشان، آن کار را انجام بدهند. این گونه نیست که آنها از جای دیگری مأموریت داشته باشند و کاری به مردم نداشته باشند.

این نکته را حتی از متون دینی هم می‎توانیم به دست بیاوریم. امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه و امام حسن(ع) می‎فرمایند: «لَیْسَ لِی أَنْ أَحْمِلَکُمْ عَلَی مَا تَکْرَهُون»؛ یعنی من حق ندارم بر شما چیزی را تحمیل کنم که نمی‎خواهید! یعنی در جامعه، باید آن چیزی که مورد قبول مردم است اعمال شود.

ولایت مسئولین بر مردم، تنها در صورتی قابل‌تصور است که مردم را به‌عنوان سفیه و محجور در نظر بگیریم و إلا مردمی که عاقل و رشید و بالغ هستند، معنا ندارد دیگران برای آنها تصمیم بگیرند.

حاصل اینکه عدم ولایت مسئولین بر مردم و لزوم جلب نظر ایشان در تصمیمات، امری است که هم در میان عقلاً، پذیرفته شده است و هم سیره اهل‌بیت و متون روایی بر آن دلالت می‌کند.

اگر به آیه شورا هم مراجعه کنیم به این مسئله پی می‎بریم. پیامبر نیاز به مشورت ندارند و به اعتقاد ما، از دیگران بهتر هم می‎فهمند، اما وقتی خداوند دستور به پیامبر می‎دهد که باید با مردم مشورت بکنی، پس یک حقی را برای مردم قائل شده است که مردم باید نظر بدهند و به آرای آنها احترام گذاشته بشود و به‌اصطلاح باید نظر آنها موردتوجه قرار بگیرد.

بر همین اساس، مرحوم نائینی هم در «تنبیه الأمّة» می‎گوید: پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) با اینکه گاهی نظرشان با نظر مردم مخالف بود؛ اما نظر مردم را بر نظر خودشان ترجیح دادند؛ زیرا برای خودشان چنین ولایتی را قائل نبودند تا بر اساس آن بخواهند بر خلافِ خواسته مردم کاری را انجام بدهند.

علاوه بر این، یک دستور دیگری هم در مسائل دینی داریم که مورد قبول همه است و آن، مسئله امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر است؛ یعنی باید آزادی‎ها کاملاً داده شده باشد تا مردم بتوانند به‌راحتی، امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر کنند. طبعاً باید آن کسانی هم که متولی امر می‎شوند تمام کارهایشان شفاف باشد و کاملاً در مرئی و منظر مردم باشند تا مردم بدانند چه اتفاقی دارد می‎افتد و چه کارهایی را دارند انجام می‎دهند تا اگر خواستند امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر بکنند، توانایی آن را داشته باشند!

به نظر من، از این متون خیلی راحت می‎شود یک سری قواعدی را به دست آورد که این قواعد نشان‌دهنده این است که حقوق شهروندی باید کاملاً رعایت بشود.

البته دستورات الهی و لزوم عمل بر طبق آنها هم سر جای خودش محفوظ است؛ ولایت الهی را همه پذیرفته‌اند؛ لذا اگر دستوری از جانب خداوند داده شده است، روشن است که باید بر طبق آن عمل شود.

////

این یادداشت، بخشی از مجله الکترونیکی «مبادی فقه حقوق شهروندی» است که با همکاری سایت شبکه اجتهاد تولید شده است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1892299

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: امام علی ع قرآن فقه حقوق شهروندی داشته باشند عدم ولایت آزادی ها بر مردم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۸۹۲۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تحمیل فراقانونی کردن سلطنت در قانون اساسی

اصلاحاتی که محمدرضا شاه پهلوی برای اعمال آنها در قانون اساسی مشروطه دنبال میکرد، بالاخره در دومین ماه از اولین فصل سال ۱۳۳۶ به این قانون دیکته شد. مهمترین تغییر اعمال شده در قانون اساسی مشروطه به این شرح بود «فرامین و احکام برای اجرای قوانین از حقوق پادشاه است، بدون این‌که هرگز اجرای آن قوانین را تعویق یا توقیف نماید. در قوانین راجع به امور مالیه مملکت که از مختصات مجلس شورای ملی است، چنانچه اعلیحضرت پادشاه تجدیدنظر لازم بدانند برای رسیدگی مجدد به مجلس شورای ملی ارجاع می‌نمایند.»

به گزارش ایسنا، امروز ۹ اردیبهشت شصت و هفتمین سالروز صدور دستور محمدرضا پهلوی برای تشکیل مجلس واحد ملقب به مجلس کنگره در سال ۱۳۳۶ است.

این تغییر در ادامه تغییراتی بود که رضاشاه از طریق محمدعلی فروغی در متمم قانون اساسی مشروطه به وجود آورد تا موقعیت خاندان پهلوی در نظام سیاسی ایران را هم از نظر قانونی و هم از نظر حقوقی محکم کند.

این اقدام چهارمین تغییر در قانون اساسی مشروطه بود که هشتم دی ۱۲۸۵ تصویب شد.

محمدرضا پهلوی در دیدارها و صحبت‌های نوروزی‌اش با رجال سیاسی، نمایندگان مجلس شورای ملی و سنا در سال ۱۳۳۶ از آنان خواست تا زمینه اجرای مصوبات دومین مجلس مؤسسان با ۲۷۵ عضو را که در تاریخ دوم اردیبهشت ۱۳۲۸ تصویب شد به وجود آورند.

بستر فرمان نوروزِ ۱۳۳۶ شاه در مصوبه دوم مهرِ ۱۳۳۴ ایجاد شد. در آن تاریخ کمیته ۱۸ نفره‌ای توسط دو مجلس شورای ملی و سنا تشکیل شد. مهمترین مصوبات این کمیته موافقت با افزایش دوره نمایندگی مجلس از ۲ به ۴ سال و افزایش تعداد نمایندگان از ۱۳۶ به ۲۰۰ نفر بود.

به دنبال این درخواست، شاه در تاریخ نهم اردیبهشت ۱۳۳۶ فرمان تشکیل مجلس واحد را خطاب به نمایندگان نوزدهمین دوره مجلس شورای ملی و دومین دوره مجلس سنا صادر کرد.

وکلای سرسپرده پهلوی نیز این مجلس را از ۱۷ تا ۲۶ اردیبهشت تشکیل دادند. مصوبات این مجلس شامل دادن حق وتو به شاه برای رد مصوبات مالی مجلس شورای ملی، افزایش تعداد نمایندگان مجلس شورای ملی از ۱۳۶ به ۲۰۰ نماینده و افزایش عمر مجلس شورای ملی از ۲ به ۴ سال بود.
 

سابقه

پنج سال بعد از پیروزی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ توسط رضا میرپنج و سید ضیاءالدین طباطبایی و انقراض سلسله قاجار اولین مجلس موسسان از تاریخ ۱۵ آذر تا ۲۲ آذر ۱۳۰۴ تشکیل شد و با اصلاح اصول ۳۶، ۳۷ و ۳۸ قانون اساسی و اصل ۴۰ متمم قانون سلطنت قاجار را منحل و رضا پهلوی را پادشاه ایران انتخاب کرد و او نیز دو روز بعد بر تخت پادشاهی نشست.

۲۴ سال بعد از اقدام اولین مجلس موسسان و در چهارمین سال سلطنت محمدرضا پهلوی دومین مجلس موسسان در تاریخ دوم اردیبهشت ۱۳۲۸ تشکیل شد. بر اساس تصمیم این مجلس مجلسی واحد متشکل از نمایندگان مجلس سنا و مجلس شورای ملی یک‌بار برای همیشه تشکیل می‌شد تا اصول چهارم، پنجم، ششم و هفتم قانون اساسی مشروطه، تفسیر اصول هفتم و هشتم قانون مشروطه و اصل ۴۹ متمم قانون اساسی مشروطه را مورد تجدید نظر قرار دهد.

اما آنچه موجب شد این اتفاق در آن سال نیفتد، تحولات سیاسی متعددی بود که نه تنها زمینه اقدام برای تغییر در قانون اساسی مشروطه را که شائبه افزایش قدرت شاه را داشت، منتفی کرد بلکه حتی اقدامات مجلس موسسان دوم را نیز زیر سوال می‌برد.

یکی از دلایل تأخیر در تشکیل مجلس واحد، تولد جهبه ملی بود. جبهه ملی پس از ائتلاف با گروه‌ها و احزاب متعدد نظیر حزب ایران، حزب زحمتکشان، حزب ملت ایران و جامعه‌ مجاهدین اسلام به رهبری دکتر محمد مصدق در سال ۱۳۲۸ تشکیل شد. این تشکل سیاسی موفق شد در انتخابات مجلس شانزدهم شورای ملی با قدرت بسیار شرکت و ۸ نفر از اعضایش را راهی این مجلس کند.

مصدق، حائری‌زاده، مکی، نریمان و شایگان از تهران، بقایی از کرمان، اللهیار صالح و عبدالقدیر آزاد نیز از کاشان و سبزوار به مجلس شانزدهم راه یافتند.

در اقلیت بودن نمایندگان این تشکل سیاسی در بین بیش از ۱۳۰ نماینده این مجلس در ظاهر اهمیتی نداشت اما به دلیل دفاع آنان از حق آزادی نفت و گاز مردم از استثمار پادشاهی انگلستان، با پشتیبانی مردم ناراضی ایران روبرو شدند. آنان علاوه بر مجلس شانزدهم، شاه و کل نظام تصمیم‌گیری کشور را تحت تأثیر اقدامات و مصوبات مجلس قرار دهند.

مصدق آشکارا با انتقاد از مجلس مؤسسان فرمایشیِ سال ۱۳۲۸ و اعتراض به تغییر قانون اساسی، اجرا کردن آنچه مجلس موسسان دوم به مجلس شورای ملی محول کرده بود را مورد انتقاد قرار داد.

او به کمک سایر دوستانش در مجلس شورای ملی، محمدرضا شاه را مورد انتقاد قرار داد و از هر اقدامی که در مغایرت با قانون اساسی مشروطه بود برحذر داشت. دکتر مصدق سرانجام در ۲۳ خرداد ۱۳۲۸ در قالب طرحی به مجلس شانزدهم خواستار ملغی شدن تصمیمات مجلس مؤسسان اول شد. این طرح مورد موافقت مجلس قرار نگرفت اما پیگیری‌های بی‌وقفه او مانع شکل‌گیری هر نوع بحثی در مجلس برای تجدیدنظر در قانون اساسی مشروطه با هدف اختیارات محمدرضاشاه شد.

دلیل دوم به تعویق افتادن تجدیدنظر در قانون اساسی مشروطه، مربوط به نهضت ملی شدن صنعت نفت بود که سبب اقتدار ملیون در ساختار قدرت سیاسی آن دوره شد.

در پی تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹، انگلیسی‌ها برای جبران ضرر و زیان اقتصادی و سیاسی خود با سید ضیاءالدین طباطبایی دست‌نشانده صاحب‌نفوذ خود در دربار و رسانه‌های ایران توافق کردند تا به عنوان نخست‌وزیر به مجلس شانزدهم معرفی شود، اما محمدرضاشاه در برابر کار انجام شده قرار گرفت.

جمعی از نمایندگان مجلس شانزدهم در پیشنهادی خواستار معرفی دکتر محمد مصدق از سوی شاه به مجلس شورای ملی به عنوان نخست‌وزیر شدند. دلیل این کار، اجرای قانون ملی شدن صنعت و قانون خلع ید انگلستان از چاههای نفت و گاز ایران بود که به تصویب این مجلس رسیده بود.

شاه فرمان نخست‌وزیری دکتر مصدق را امضا کرد و او نیز به پشتوانه مردم در محاکم بین‌المللی دفاعیات مستدل و منطقی در برابر دعاوی انگلستان راجع به خلع ید از شرکت نفت انجام داد. با این حال سیاستمداران مکار انگلیسی با همکاری آمریکایی‌ها ابتدا نقشه ترور دکتر مصدق را کشیدند و بعد از شکست در پیاده کردن آن طرح کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به اجرا گذاشتند و با چراغ سبز محمدرضا شاه و همراهی جمعی از فرماندهان بازنشسته ارتش پهلوی و شعبان بی‌مخ و اوباش تهران موفق به ساقط کردن دولت او شدند.

بعد از پیروزی تیمسار فضل‌الله زاهدی رهبر کودتاگران و عوامل دست‌نشانده انگلیس در ایران، قدرت شاه به تدریج تثبیت شد. اولین نشانه‌های اقتدار شاه جوان، برکناری تیمسار فضل‌الله زاهدی از نخست‌وزیری بود. محمدرضا شاه به هیچ وجه تحمل نخست‌وزیران مقتدر را نداشت و تمام تلاشش را کرد تا بر ترکیب مجالس شورای ملی و دولت‌های برآمده از آنها سلطه داشته باشد. در پی این تفکر شاه سنت اخذ رأی اعتماد دولت از مجلس قبل از معرفی رسمی نخست‌وزیر به مجالس شورای ملی به تدریج منسوخ شد و شاه نخست‌وزیرانش را بدون مشورت با مجلس شورای ملی، عزل و نصب کرد. او همچنین با اعمال نظر از طریق وزارت کشور مانع از ورود نمایندگان قدرتمند و غیر مستقل به مجلس شورای ملی شد.

از این زمان به بعد محمدرضا شاه با انتصاب نخست‌وزیران وابسته و مطیع دربار، نفوذ خود در دولت و مجلس را بیش از پیش تقویت کرد. او با انتصاب منوچهر اقبال به عنوان نخست‌وزیر استارت سلطنت مطلقه‌اش را کلید زد. اقبال نیز در تحکیم جایگاه سیاسی شاه در ساختار قدرت ایران سهم قابل توجهی ایفا کرد. اقبال با فراهم کردن بستر تشکیل مجلس واحد (کنگره) اصلاحات مورد نظر شاه را در قانون اساسی به وجود آورد.

زایش مجلس واحد

محافل سیاسی از نوروز ۱۳۳۶ بحث روز خود را به سخنان نوروزی شاه و دیدارهایش با نمایندگان مجلس شورای ملی و مجلس سنا اختصاص دادند.

شاه در پیام نوروزی‌اش گفت: «ان‌شاءالله در سال جدید کنگره‌ مجلسین تشکیل می‌شود.» سرانجام محمدرضا شاه که اشتیاق زیادی برای تشکیل مجلس واحد داشت، در نهم اردیبهشت ۱۳۳۶ فرمان تشکیل مجلس واحد را به این شرح صادر کرد «با تأییدات خداوند متعال، ما محمدرضا پهلوی شاهنشاه ایران، نظر به مدلول اصل الحاقی به متمم قانون اساسی مصوب مجلس مؤسسان ۱۳۲۸ که تشکیل مجلس واحد را برای یک بار لازم دانسته، بنا به پیشنهاد جناب آقای دکتر منوچهر اقبال، نخست‌وزیر، امر و مقرر می‌داریم که وزارت کشور در تهیه مقدمات تشکیل مجلس واحد (کنگره) اقدام نماید.»

تشکیل مجلس واحد بنا به پیشنهاد منوچهر اقبال علاوه بر دربرگیری دستور شاه به انتخابات نوزدهمین دوره مجلس شورای ملی نیز تعمیم یافت. طبق اعلام دولت اقبال تصمیمات اتخاذ شده توسط مجلس واحد در بخش‌هایی که مربوط به نظام قانون‌گذاری کشور بود، می‌توانست شامل نوزدهمین دوره مجلس هم بشود.

مجلس واحد سرانجام در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۳۶ افتتاح شد و در همان روز، اولین جلسه مجلس واحد به ریاست محسن صدر رییس وقت دومین دوره مجلس سنا در محل ساختمان مجلس شورای ملی تشکیل شد.

به پیشنهاد رئیس و تصویب مجلس واحد، دو نفر از منشی‌های مجلس سنا و دو نفر از منشی‌های مجلس شورای ملی که دارای رأی بیشتری بودند به سمت منشی مجلس واحد انتخاب شدند بدین ترتیب ابراهیم نبیل سمیعی، محمد حجازی، عبدالله سعیدی، علی‌اکبر جلیلوند رضایی به هیات رییسه مجلس واحد وارد شدند.

در همان جلسه پس از انتخاب هیئت رئیسه، منوچهر اقبال با تبیین سابقه تشکیل مجلس واحد گفت: «اینک که با تأییدات خداوند لایزال و به فرمان مطاع مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه مجلس واحد نسبت به تجدیدنظر در اصول مذکور در ماده الحاقی اقدام فرماید.»

پس از قرائت شش اصل فوق‌الذکر بنا به پیشنهاد رئیس مجلس، کمیسیونی ۲۴ نفره مرکب از ۱۲ نماینده مجلس شورای ملی و ۱۲ نماینده مجلس سنا ماموریت یافت تا در اصول مد نظر تجدید نظر کرده و پیشنهادتش را به صحن مجلس واحد تقدیم کند.

۱۲ نماینده مجلس سنا عبارت بودند از دکتر سجادی، دکتر امیر اعلم، عباس مسعودی، شمس ملک‌آرا، ناصری، گلشائیان، حبیب‌الله آموزگار، جواد بوشهری، نظام مافی، ایلخان ظفر و محمد حجازی و ۱۲ نماینده مجلس شورای ملی عبارت بودند از اردلان، اسکندری، عماد تربتی، دولت‌آبادی، دکتر شاهکار، محمدعلی مسعودی، افخمی، دکتر عمید، رستم امیر بختیار، دکتر بینا، مشایخی و سراج حجازی.

این کمیسیون در پنج جلسه مواد مدنظر شاه را مورد بررسی قرار داد و پیشنهاداتش را برای هیات رییسه مجلس واحد فرستاد.

گزارش کمیسیون منتخب مجلس در پنج‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۶ در دومین جلسه مجلس واحد با حضور اقبال نخست‌وزیر دکتر فتح‌الله جلالی وزیر کشور و ناصر ذوالفقاری معاون پارلمانی نخست‌وزیر مطرح شد و پس از چهار ساعت بحث و بررسی، اصول چهار، پنج، شش و هفت قانون اساسی و همچنین اصل ۴۹ متمم قانون اساسی اصلاح شد. اصل هشتم قانون اساسی مشروطه نیز بدون تغییر ماند.

نظر نهایی دولتمردان نیز به پیوست لایحه به هیات رییسه مجلس واحد فرستاد شد. لایحه نهایی در همین جلسه در دستور کار صحن علنی مجلس قرار گرفت و نمایندگان مجلس واحد بدون هر گونه بحث جدی پیرامون تغییرات اعمال شده، رای‌شان در ورقه نوشته و به صورت آرا انداختند. براساس رای‌گیری انجام شده از ۱۲۷ نماینده حاضر در جلسه ۱۲۴ نفر رای موافق، دو نفر رای ممتنع و یک نفر رأی مخالف دادند.

رییس مجلسِ واحد پس از رای‌گیری در جملات کوتاهی گفت: «از مذاکرات و از آرای این مجلس واحد استنباط می‌شود که هیچ‌گونه اختلافی و نظر مخالفی نیست و هم مجلسین که الان مجلس واحد است، با نظر دولت و اراده اعلیحضرت همایونی موافق است بسیار جای تشکر است و امیدواریم همیشه به فضل خدای تعالی این اتحاد و اتفاق و یگانگی و وحدت‌نظر برقرار باشد.»

سید محسن صدر

سیدمحسن صدر رییس مجلس واحد در سومین نشست این جلسه که در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۳۶ برگزاری شد، ختم جلسات کنگره را اعلام کرد.

به این ترتیب قانون اساسی مشروطه برای دومین بار دست‌خوش تغییرات مدنظر پهلوی‌ها قرار گرفت و موجب تحکیم و توسعه اقتدار و اختیارات شاه شد.

رییس مجلس واحد در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۳۳۶ قانون جدید را به دولت ابلاغ کرد و محمدرضا شاه نیز در تاریخ ۳۰ اردیبهشت طی فرمانی آن را تائید و دستور اجرای آن را صادر کرد.

متن دستور شاه به این شرح بود: «با تأییدات خداوند متعال ما پهلوی شاهنشاه ایران، نظر به علاقه که به تحکیم و تکمیل اصول مشروطیت و حسن اجرای قوانین داریم در این موقع که مجلس واحد کنگره مطابق نظریات مجلس مؤسسان تشکیل گردید، و در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۶، تصمیمات اصلاحی نسبت به اصول چهار، پنج، شش، هفت، هشت و چهل و نه متمم قانون اساسی اتخاذ نموده‌اند، به موجب این فرمان تصمیمات مجلس واحد کنگره را نسبت به اصول مزبور فوق، تأیید و تنفیذ نموده و مقرر می‌داریم به طوری که در اصول نام برده شرح داده شده است هیئت دولت مأمور اجرای آن می‌باشد.»

جزییات تغییرات

اصل چهارم سابق: عده انتخاب شوندگان به موجب انتخاب‌نامه علی‌حده از برای تهران و ایالات فعلا ۱۶۲ نفر معین شده است و بر حسب ضرورت عده‌ی مزبور تزاید تواند یافت الی ۲۰۰ نفر.

اصل چهارم اصلاح شده: عده نمایندگان مجلس شورای ملی برای پایتخت و شهرستان‌ها ۲۰۰ نفر خواهد بود و پس از هر ۱۰ سال در صورت ازدیاد جمعیت کشور در هر حوزه انتخابیه طبق آمار رسمی به نسبت هر ۱۰۰ هزار نفر، یک نفر اضافه خواهد شد. حوزه‌بندی به موجب قانون علی‌حده به عمل خواهد آمد.

اصل پنجم سابق: منتخبین از برای دو سال تمام انتخاب می‌شوند و ابتدای این مدت از روزی است که منتخبین ولایات تماما در تهران حاضر خواهند شد. پس از انقضای مدت دو سال باید نمایندگان مجددا انتخاب شوند و مردم مختارند هر یک از منتخبین سابق را که بخواهند و از آن‌ها راضی باشند، دوباره انتخاب کنند.

اصل پنجم اصلاح شده: دوره نمایندگی مجلس شورای ملی چهار سال تمام است و شامل دوره نوزدهم نیز می‌باشد. قبل از انقضای مدت باید انتخابات طبق قانون، تجدید شود. ابتدای هر دوره از تاریخ تصویب اعتبارنامه بیش از نصف نمایندگان خواهد بود. تجدید انتخابات نمایندگان سابق بلامانع است.

اصل ششم سابق: منتخبین تهران لدی‌الحضور حق انعقاد مجلس را داشته، مشغول مباحثه و مذاکره می‌شوند. رأی ایشان در مدت غیبت منتخبین ولایات به اکثریت، مناط اعتبار و اجرا است.

اصل ششم اصلاح شده: پس از آن‌که دو ثلث نمایندگان مجلس شورای ملی در پایتخت حاضر شدند، مجلس منعقد می‌شود.

اصل هفتم سابق: در موقع شروع به مذاکرات باید اقلا دو ثلث از اعضای مجلس حاضر باشند و هنگام تحصیل رأی سه ربع از اعضا، باید حاضر بوده و اکثریت آرا وقتی حاصل می‌شود که بیش از نصف حضار مجلس رأی بدهند.

اصل هفتم اصلاح شده: مجلس می‌تواند با هر عده‌ای که در جلسه حاضر باشد، مذاکرات را شروع نماید. لکن برای اخذ رأی، حضور بیش از نصف نمایندگان حاضر در مرکز لازم است و اکثریت آرا وقتی حاصل می‌شود که بیش از نصف حاضر در جلسه به رد یا قبول موضوع رأی بدهند.

اصل هشتم که بدون تغییر باقی ماند: مدت تعطیل و زمان اشتغال مجلس شورای ملی بر طبق نظام‌نامه داخلی مجلس به تشخیص خود مجلس است و پس از تعطیل تابستان باید مجلس از چهاردهم میزان که مطابق جشن افتتاح اول مجلس است مفتوح و مشغول کار شود.

اصل چهل و نه سابق متمم قانون اساسی: صدور فرامین و احکام برای اجرای قوانین از حقوق پادشاه است، بدون این‌که هرگز اجرای آن قوانین را تعویق یا توقیف نماید.

اصل چهل و نه اصلاح شده متمم قانون اساسی: صدور فرامین و احکام برای اجرای قوانین از حقوق پادشاه است، بدون این‌که هرگز اجرای آن قوانین را تعویق یا توقیف نماید. در قوانین راجع به امور مالیه مملکت که از مختصات مجلس شورای ملی است، چنانچه اعلیحضرت پادشاه تجدیدنظر لازم بدانند برای رسیدگی مجدد به مجلس شورای ملی ارجاع می‌نمایند.

در صورتی که مجلس شورای ملی به اکثریت سه ربع از حاضرین در مرکز، نظر سابق مجلس را تأیید نمود اعلیحضرت شاهنشاه قانون را توشیح خواهد فرمود.

منابع:

فرهنگ قهرمانی، عطاءالله؛ قانون اساسی اصلاحات و سیر تکامل آن، بی‌جا، بی‌نا، ۱۳۵۶، چاپ اول، ص ۷۱

آبراهامیان، یرواند؛ ایران بین دو انقلاب، ترجمه‌ی احمد گل محمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ دوم، ص ۳۲۲

جعفری ندوشن، علی‌اکبر؛ و زارعی محمودآبادی، حسن؛ تجدیدنظرهای چندگانه در قانون اساسی مشروطه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص ۱۶۱

رک. مروارید، یونس؛ از مشروطه تا جمهوری نگاهی به ادوار مجالس قانون‌گذار در دوران مشروطیت، تهران، اوحدی، ۱۳۷۷، چاپ اول، جلد سوم، صص ۲۴۵-۳۴۵ و مروار، محمد؛ مجلس شورای ملی دوره بیست‌ویکم تا بیست‌وچهارم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶، چاپ اول، صص ۱۴۰- ۱۳۵

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • طالبان خطاب به روسیه: حکومت افغانستان فراگیر است | دخالت در امور داخلی خود را نمی پذیریم
  • طالبان: دخالت در امور داخلی خود را نمی پذیریم
  • طالبان هیچ‌گونه قاعده و قانونی در حوزه مرزبانی ندارد
  • تحمیل فراقانونی کردن سلطنت در قانون اساسی
  • ائمه معصومین(ع) سرآمدان گفت‌وگو بودند/نباید به مقدسات توهین شود
  • ائمه معصومین(ع) سرآمدانِ گفت‌وگو بودند/ احساس مسئولیت مسلمانان، نسبت به تمام بشریت
  • کره شمالی: بدترین وضعیت حقوق بشر در جهان را در آمریکا داریم
  • کره شمالی : بدترین وضعیت حقوق بشر در جهان را در آمریکا داریم
  • کره‌شمالی: بدترین وضعیت حقوق بشری در جهان را در آمریکا داریم
  • معلمان روشنی بخش تاریکی دنیا هستند